او که از کودکی، نه تنها به عنوان یک دختر نسبت به پدر، بلکه همچون مادر دلسوز از پدر در برابر اذیتهای مشرکین، پاسداری و از مقام نبوت حمایت نمود تا آنکه لقب «ام ابیها» برخود گرفت و او که در دفاع از مقام ولایت که تداوم بخش راه نبوت و رسالت پیامبر میباشد، جان را در طبق اخلاص نهاد و مقام اولین شهیدهی راه ولایت را به خود اختصاص داد.او که در تربیت فرزندان با بینش الهی و نیایش های معنوی و عبادی آن قدر کوشید تا روح و روان فرزندانش را با عبادت و نیایش شبانه، آشنا و مأنوس گردانید و آن قدر درس صبر و استقامت را با عمل به فرزندان خود آموخت که قهرمانان صبر در سر زمین کربلا گردیدند و ملائکههای آسمان از صبر و استقامت آنان به شگفت آمدند.
آن قدر در محراب عبادت استقامت خالصانه ورزید تا ملقب به عابدترین فرد گردید و در این مسیر تا آنجا پیش رفت که نور عبادت او از محراب عبادت به آسمان آشکار و از این باب معروف به «زهرا» گردید.
در شوهرداری آن چنان کوشید که تا آخر عمر، علی(ع) از او ناراضی نگردید و او از علی(ع) ناراضی نگردید و در مقام عفت و حیا و حجاب، صدر نشین زنان عالم گردید و در زهد و قناعت زاهدان عالم را به شگفت واداشت.
و در یک کلام؛ در تمام ابعاد زندگی آنچنان خداگونه قدم گذاشت تا انوار جلال و تجلیات جمال ذات احدیت در آینه جانش انعکاس یافت و مقام والای عصمت را از خداوند با نزول آیه تطهیر دریافت نمود، و اطاعت از خدا را آنچنان عجین زندگی خود نمود تا به مقامی رسید که رضای او رضای پیامبر و رضای خدا و غضب او غضب پیامبر و خشم و غضب خدا گردید و وجودش چنان مظهر تجلی ذات خدا گردید که اذیت او اذیت خدا قلمداد گردید.
شخصیت حضرت زهرا(س) در ابعاد مختلف زندگی آن حضرت، به عنوان الگو و نمونهی زندگی مطرح است و هر بعدی از زندگی آن حضرت، تجلی انوار جمال و جلال الهی است.
آنچه در این نوشتار مورد نظر است بررسی شخصیت عبادی آن حضرت است تا رمز ارتباط آن با فلسفه خلقت عالم، دانسته گردد.
بر این اساس لازم است مطالبی راجع به عبادت و آثار آن به طور اختصار ذکر گردد و بعد به عبادت فاطمه زهرا(س) اشاره گردد.
معنای عبادت
واژه «عبادت» در اصل به نظر بسیارى از واژه شناسان به معنى «خضوع» یا «نهایت خضوع» لفظی و عملی که همراه با قصد قربت و اعتقاد به الوهیت و خدایی معبود باشد.
با دقت در مفهوم و کاربردهاى واژه «عبادت» روشن مىشود که هر چند عبادت، نوعى خضوع و فروتنى است، اما هر خضوعى عبادت نیست.بدون شک کسى که در برابر شخصى تواضع و خضوع مىکند نمىگویند او را عبادت کرده است.بلکه به خضوع عملى که با قصد قربت و جهتگیرى الهى باشد عبادت گفته میشود.
«عبد» از نظر لغت به انسانی گفته میشود که سر تا پا تعلق به مولا و صاحب خود دارد؛ اراده اش تابع اراده او، و خواستش تابع خواست اوست؛ در برابر او خود را مالک چیزی نمیداند و در اطاعت او سستی بخود راه نمیدهد.
بنابراین، عبودیت اظهار آخرین درجه خضوع در برابر کسی است که همه چیز از ناحیه اوست، و بخوبی میتوان نتیجه گرفت که تنها کسی میتواند «معبود» باشد که نهایت انعام و اکرام را کرده است و او کسی جز خدا نیست!
به تعبیر دیگر، و از بُعد دیگر؛ «عبودیت» نهایت اوج تکامل روح یک انسان و قرب او به خداست، و عبودیت تسلیم مطلق در برابر ذات پاک اوست؛ عبادت تنها رکوع و سجود و قیام و قعود نیست، بلکه روح عبادت تسلیم بی قید و شرط در برابر کمال مطلق و ذات بی مثالی است که از هر عیب و نقص مبراست.
براین اساس حقیقیت پرستش و عبادت خداوند توسط بنده عبارتاست از:
1- ستایش خداوند با صفات جمال و کمال ویژهوی.
2- تسبیح و بیان پیراستگی حضرت حق از هرگونه کاستی.
3- سپاس خدای مهربان و سرچشمه همهخوبیها و شمردن نعمتهای وی.
4- بندگی و اطاعتمحض در برابر خداوند که تنها موجود شایسته پرستشاست.
5- اعتراف به یگانگی و بی مانندی خداوندو شایستگی انحصاری وی برای پرستش.
حقیقت عبادت
حقیقت عبادت آن است که انسان جز ذات خداوند هیچ کسی را شایسته پرستش نداند و تنها به فرمان خداوند گردن بگذارد و همیشه در یاد او باشدو در انجام یا ترک هر کاری و یا هر سخنی، رضایت او را در نظر داشته باشد.
بنابراین حقیقت عبادت یاد و ذکر خدا است و این یاذ و ذکر گاهی در قالب اعمال خاصی مانند نماز و روزه و حج تجلی میکند و گاهی در ترک گناه بروز و ظهور پیدا میکند و گاهی در انجام کارهای دیگر.
با توجه به این حقیقت است که در روایات درموارد مختلف تعبیر عبادت به کار رفته است مثلا از امام سجاد(ع) روایت شده است که فرمود:«کسی که بداند آنچه را که خدا بر او واجب نموده و به آن عمل کند از عابدترین مردم میباشد».(اصول کافی ج3 ص 132،چهار جلدی)
امام باقر(ع) میفرماید: «ما من عبادة أفضل عند الله من عفة البطن و الفرج»؛(اصول کافی ج3 ص 126) هیچ عبادتی نزدخدا بهتر از عفت شکم و فرج نیست.
و در حدیث معراج چنین آمده است «یا احمد ان العبادة عشره اجزاء تسعة منها طلب الحلال»؛ یعنی عبادت ده جزء است و نه جزء آن در طلب حلال میباشد.
از مجموع روایات استفاده میشود که حقیقت عبادت، داشتن ارتباط سالم با خدا است و اینکه همیشه انسان عابد خدارا در هر حال فراموش نکند.
بنابراین؛ هر چند نماز مهمترین وسیله ارتباط با خدا است اما عبادت منحصر به نماز نمیباشد.تسبیح و تقدیس خدا و ستایش او اطاعت از خدا در هر کاری حقیقت عبادت را تشکیل میدهد.
اهمیت عبادت
هدف از آفرینش عالم و انسان و جنّ؛ عبادت و رسیدن به کمال آفرینش بوده است: «وَ ما خَلَقْتُ الْجِنَّ وَ الإِنْسَ إِلَّا لِیَعْبُدُونِ»؛ من جن و انس را نیافریدم مگر این که مرا پرستش کنند.
یعنى در مکتب بندگى و عبادت «تکامل» یابند، و به عالىترین مقام انسانیت در این مکتب برسند.
هدف از بعثت انبیاء الهی؛ دعوت انسان به عبادت و پرستش خداوند است، «وَ لَقَدْ بَعَثْنا فِی کُلِّ أُمَّةٍ رَسُولًا أَنِ اعْبُدُوا اللَّهَ»؛ ما در هر امتى رسولى را فرستادیم تا به مردم بگویند: خداوند یگانه را پرستش کنید.
خداوند به پیامبر(ص) دستور میدهد که در دل شب او را عبادت کند، چنانکه میفرماید: «یا أَیُّهَا الْمُزَّمِّلُ قُمِ اللَّیْلَ إِلَّا قَلِیلًا نِصْفَهُ أَوِ انْقُصْ مِنْهُ قَلِیلًا أَوْ زِدْ عَلَیْهِ وَ رَتِّلِ الْقُرْآنَ تَرْتِیلًا إِنَّا سَنُلْقِی عَلَیْکَ قَوْلًا ثَقِیلًا»؛ اى جامه به خود پیچیده! شب را، جز کمى، به پا خیز! نیمى از شب را، یا کمى از آن کم کن.یا بر نصف آن بیفزا، و قرآن را با دقت و تأمّل بخوان! چرا که ما به زودى سخنى سنگین به تو القا خواهیم کرد!
و نیز میفرماید «یا أَیُّهَا الْمُدَّثِّرُ قُمْ فَأَنْذِرْ وَ رَبَّکَ فَکَبِّرْ»؛ ای جامه خواب به خود پیچیده(و در بستر آرمیده) برخیز و انذار کن.و پروردگارت را بزرگ بشمار.
ارزش عبادت
مقام عبادت و بندگی بالاترین مقام است و انسان از راه عبادت میتواند به مقامات بالای معنوی برسد.پیامبران و اولیاء الهی از راه مقام طاعت و عبادت به جایگاه رفیع معنویت دست یافتند.پیامبر اسلام(ص) از راه طاعت و عبادت به مقام رسالت نائل گردید و لذا در تشهد نماز اول گواهی به مقام عبادت پیامبر داده میشود، بعد به رسالت آن حضرت شهادت داده میشود «اشهد أن محمدا عبده و رسوله».
آثار عبادت
عبادت خداوند برای انسان عابد، آثار فراوانی دارد که به طور اختصار به نمونه از آنها اشاره میکنیم:
1- خود سازی و پاکی درون
عبادت و نیایش در پاکسازی روح و جان از رذائل اخلاقی مانند بخل و جزع و بی تایی اثر مستقیم دارد.تطهیر و تزکیه نفس به وسیله عبادت و طاعت خداوند حاصل میشود.
حقیقت عبادت خداوند نور است و این نور قلب و روح را از تاریکی گناه و آلودگی پاک میکند و آیینه حقیقت نمای عالم، را در روح، از گرد و غبار گناه پاک میکند و با ایجاد روشنائی زمینه انعکاس حقایق عالم را در ایینه روح فراهم میکند.و انسان عابد در اثر عبادت به بسیاری از راز های عالم آگاه میگردد و به حقایق آن آگاهی پیدا میکند.به همین جهت است که پیشوایان دین از حوادث آینده به اذن خداوند آگاه میشدند و گاهی به دیگران هم آگاهی میدادند.
2- آرامش دل.
عبادت خداوند که حقیقت آن همان یاد خدا است مایه ارامش دلهای انسانهای عابد دربرابر حوادث و نا گواریها است و با یاد خداوند دلهای مؤمنین وعابدین ارامش پیدا میکند و اضطراب روحی از آنها برطرف میگردد «الا بذکر الله تطمئن القلوب».برهمین اساس است که در روایات آمده است «المؤمن اعز من الجبل»، مومن پایدار تر و مقاوم تر از کوه است.و این قدت را ذکر خداوند و عبادت او ایجاد میکند.
3-نزدیک شدن به مقام قرب الهی:
از افتخارات حقیقی انسان آن است که مقام قرب و نزدیکی به خدا را پیدا کند و نزدیک شدن به مقام قرب خداوند که هدف افرینش را تشکیل میدهد درسایه اطاعت مطلق از خداوند است.
انسان عابد با تلاش در مسیر طاعت خداوند به جائی میرسد که هیچ فرشتهای نمیتواند به آن جا نفوذ کند.
بر همین اساس پیامبر اسلام(ص) در اثر عبادت و طاعت مطلق خداوند، همراه با خلوص نیت به جائی رسید که جبریل از رفتن به آنجا باز ماند و آنچنان به مقام قرب خداوند نزدیک گردید که فاصله بین پیامبر و مقام قرب خداوند به فاصله طول دو کمان منتهی گردید که قرآن کریم میفرماید: «ثم دنی فتدلی فکان قاب قوسین أو أدنی».
هرچند مقام پیامبر اسلام از همه موجودات بر تر است و کسی نمیتواند به جایگاه او برسد و لی درهر حال در اثر عبادت و طاعت هر انسانی به مقدار شایستگی و استعدادی که پیدا کند به مقام قرب خداوند میرسد.
4- تصرف در عالم تکوین:
اطاعت خداوند وعبادت خالصانه او انسان را به جایگاهی میرساند که صفات خداوند در او تجلی پیدا میکند.و هر کار او رنگ خدائی میگیرد و خداوند نیز به او قدرت عطا میکند که با اذن خداوند میتواند کارهای خارق العاده انجام دهد و در عالم تکوین تصرف نماید.
امام صادق(ع) از پیامبر خدا(ص) چنین روایت میکند: «...وَ مَا تَقَرَّبَ إِلَی عَبْدٌ بِشَیْءٍ أَحَبَّ إِلَی مِمَّا افْتَرَضْتُ عَلَیْهِ وَ إِنَّهُ لَیَتَقَرَّبُ إِلَی بِالنَّافِلَةِ حَتَّى أُحِبَّهُ فَإِذَا أَحْبَبْتُهُ کُنْتُ سَمْعَهُ الَّذِی یَسْمَعُ بِهِ وَ بَصَرَهُ الَّذِی یُبْصِرُ بِهِ وَ لِسَانَهُ الَّذِی یَنْطِقُ بِهِ وَ یَدَهُ الَّتِی یَبْطِشُ بِهَا إِنْ دَعَانِی أَجَبْتُهُ وَ إِنْ سَأَلَنِی أَعْطَیْتُهُ وَ مَا تَرَدَّدْتُ عَنْ شَیْءٍ أَنَا فَاعِلُهُ کَتَرَدُّدِی عَنْ مَوْتِ الْمُؤْمِنِ یَکْرَهُ الْمَوْتَ وَ أَکْرَهُ مَسَاءَتَهُ»؛
از پیامبر(ص) روایت شد که خداوند فرمود: بهترین وسیله برای نزدیکی و قرب به من؛ انجام واجبات است، و او با انجام مستحبات به سوی محبت من میآید تا اینکه من نیز او را دوست بدارم.پس هنگامی که او را دوست بدارم؛ گوش او میشوم که با آن میشنود و چشم او میشوم که با آن میبیند و زبان او میشوم که با آن سخن میگوید و دست او میشوم که با آن ضربه میزند، هنگامی که به درگاه من دعا کند اجابت میکنم و اگر از من درخواست کند به او میدهم».
انسان عابد با اطاعت خداوند قدرت خدائی پیدا میکند، به همین جهت به علی(ع)؛ «ید الله» گفته میشود و با قدرت خداوندی درب قلعهی خیبر را با آن سنگینی که چند پهلوان یهود مامور باز و بسته کردن آن بود، آنهم از وسط دیوار محکم قلعه، با دستان مبارکش از جا کند و به عنوان سپر استفاده نمود و بعد از ختم جنگ چند نفر از مسلمانان نتوانستند آن را از جا بردارند و از حضرت(ع) سؤال کردند چه مقدار احساس سنگینی مینمودی؟ حضرت فرمود به اندازه سنگینی یک ذره، و بعد در این رابطه حضرت فرمود: «ما قلعتها بقوة بشریة بل قلعتها بقوة الهیة»؛ باقدرت بشری درب را از جایگاه آن بر نداشتم بلکه با قدرت خداوند آن را برداشتم.
باز هنگامی که امام صادق(ع) در یک سفری وارد کوفه شد، هنگام بیرون رفتن از کوفه، عدهای از بزرگان کوفه امام(ع) را در یک حدّی خارج از شهر کوفه بدرقه نمودند، و عدهای جلو تراز امام حرکت میکردند ناگهان با شیری روبرو شدند و وحشت زده برگشتند و منتظر ماندند تا امام برسد.
وقتی امام(ع) آمد نزدیک شیر رفت، از گوش حیوان گرفت و دستور داد به سوی بیابان برود و مسیر راه را باز بگذارد. شیر با کمال اطاعت به سوی بیابان حرکت کرد. بعد امام(ع) رو به آن عده نمود و فرمود: «أما إن الناس لو أطاعوا الله حق طاعته لحملوا علیه أثقالهم» اگر مردم حق طاعت خداوند را بجا میآوردند و از خداوند اطاعت میکردند میتوانستند براین حیوان بارهای خود را حمل و نقل کنند» یعنی همه حیوانات و بلکه همه عالم به اذن خداوند در اختیار فرمان انسان مطیع خداوند قرار میگیرد.
اگر به حقیقت معجزات انبیاء الهی نگاه کنیم ریشه درهمین طاعت الهی دارد که براسا س طاعت خداوند هرچه از خداوند بخواهند خداوند عالم تکوین را در اختیار او قرار میدهد و قضیه رد الشمس برای امیرمؤمنان(ع) و شق القمر توسط رسول گرامی اسلام(ص) نیز ریشه در همین حقیقت پیدا میکند.
تجلی عبادت در وجود ملکوتی و ملکی فاطمه زهرا(س)
بعد از بیان اجمالی پیرامون مسئله عبادت و آثار آن، تجلّى عبادت را در وجود صدیقه طاهره جستجو نمائیم.
وجود فاطمه زهرا(س) و خلقت آن حضرت از دو جهت قابل برر رسی است، یکی از جهت ملکوتی و خلقت نور آن حضرت که بر اساس روایات، قبل از خلقت عالم، افریده شد و با ذکر الهی و عبادات و طاعات، مانوس گردید.
دوم خلقت وجود خاکی و طبیعی آن حضرت: که در این مرحله نیز با مقدمات عبادتی و ذکر و ثناء الهی نطفه آن حضرت منعقد گردید و در فضای معنوی قدم به دنیا گذاشت.
اینک هردو جهت را به طور اختصار مورد بررسی قرار میدهیم.
شخصیت ملکوتی و نورانی فاطمه زهرا(س)
امام جعفر صادق(ع) از قولرسول اکرم(ص) شخصیت ملکوتى حضرت صدیقه کبرى(س) را چنینوصف مىکند:
خداوند نور فاطمه را قبل از خلقت آسمان و زمینآفرید.
عدهاى سوال کردند: پس فاطمه(س) ازسنخ انسان نیست؟
پیامبر(ص) فرمود: حوریهاى است در لباس انسان.
پرسیدند: چگونه چنین چیزى ممکن است؟
رسول خدا(ص)فرمود: خداوند قبل از آن که آدم را خلق کند، فاطمه را آفرید،در آن هنگام ارواح خلق شده بودند.چون خداوند آدم را خلق کرد، ارواح را بر او عرضهداشت.
پرسیدند: در آن زمان فاطمه کجابود؟
آن حضرت فرمود: در جایگاه مخصوص خود در ساق عرش.
پرسیدند: غذایش چه بود؟
پیامبر(ص) جوابداد: ذکر خدا(تقدیس، تهلیل، تحمید و تسبیح) و الله اکبر.چون خداوند، آدم راخلق کرد و دوست داشت که نسل من از فاطمه باشد، او را به سیب بهشتى تبدیل کرد.جبرئیل آن سیب را بر من آورد و گفت: سلام و رحمت خدا بر تو اى محمد.این سیب میوهاى از میوههاى بهشت است که خداوند براى تو هدیه فرستاده است.
پس آن را گرفتمبه سینه چسباندم.جبرئیل گفت آن را بخور.
سیب را دو نیم کردم.نور درخشان وگستردهاى از آن پرتوافشانى کرد.از آن به هراس افتادم.
جبرئیل گفت: اى محمد(ص) چرا سیب را نمىخورى، تمام آن را بخور که این نور منصوره در آسمانو نور فاطمه در زمین است.(بحارالانوار، ج 42، ص 50.)
و در حدیثی دیگر از امام صادق(ع) آمده است که: «جز خدا هیچ نبود، پس خداوند پنج نور را از جلال و عظمت خود آفرید و براى هر یک از آن انوار، اسمى از اسماى الهى بود.خدا «حمید» است و این اسم در محمد(ص) ظهور یافت.خدا «اعلى» است که در امیرالمؤمنین على(ع) ظهور یافت.و براى خدا «اسماى حسنى» وجود دارد که نام حسن و حسین(علیهماالسلام) از آن اسماء مشتق است.و از اسم «فاطر» او، نام زهراى اطهر(س)، فاطمه اشتقاق پیدا کرد.
پس وقتى که آن انوار را آفرید، اینها را در میثاق قرار داد، پس در طرف راست عرش جا گرفتند. و خدا فرشتگان را از نور آفرید پس وقتى که فرشتگان به این انوار نظر کردند، امر و شأن اینها را بزرگ شمردند و تسبیح را(از آنها) فراگرفتند و این مطابق با گفتهى فرشتگان است که در قرآن آمده است: به حقیقت ما(در انتظار اوامر الهى در تدبیر عالم) صف کشیدهایم.و به راستى ما تسبیح کنندهایم، و آن هنگام که آدم(ع) را آفرید آدم به سوى این انوار از طرف راست عرش با دقت نظر نموده عرض کرد: اى صاحب اختیار من! آنان کیستند؟
خداى متعال در پاسخ فرمود: اى آدم! آنها برگزیدگان من و خواص من هستند، اینها را از نور عظمت و بزرگىام آفریدهام و از اسمهاى خودم اسمى را براى اینها برگرفتم، پس عرض کرد: اى پروردگارم! به حقى که تو بر اینها دارى اسمهاى اینها را به من بیاموز، پس خداى متعال فرمود: اى آدم! این اسمها نزد تو امانت باشد(که) سرّ و رازى از راز من است.غیر تو نباید بر آن آگاه شود جز به اذن من، عرض کرد: پروردگارم قبول کردم.خداوند پس از گرفتن این پیمان، اسمهاى آنها را به آدم(ع) تعلیم داد. و به فرشتگان عرضه کرد، هیچ کدام به آنها عالم نبودند، پس در پاسخ قول خداى متعال که فرمود: مرا از نامهاى اینها خبر دهید اگر راست مىگویید، عرض کردند: منزهى تو! براى ما علمى نیست جز آنچه به ما آموختهاى.همانا تو عالم و داراى حکمتى.(آنگاه خداوند) فرمود: اى آدم! فرشتگان را به اسمهاى آن انوار خبر ده، پس وقتى که اینها را به اسماء خبر داد، فرشتگان دانستند که این مطلب(در نزد آدم) به امانت گذاشته شده و آدم به سبب آگاهى از آن، فضیلت و برترى یافته است.سپس امر به سجدهى آدم- علیهالسلام- شدند؛ زیرا که سجدهى ملائکه، فضیلتى براى آدم و عبادت براى خداى متعال بود.چون که سجده ملائکه، سزاوار آدم بود»( تفسیر فرات، ص11، ط نجف.)
بر اساس این دو روایت و روایات دیگری که در این زمینه از معصومین(ع) صادر شده، نور مطهر حضرت صدیقه طاهره(س) قبل از خلقت عالم آفریده شده و این نور با ذکر و عبادت خدا پرورش یافته است تا زمانی که خلقت طبیعی این نور مقدس در قالب وجود خاکی فاطمه زهرا(س) در عالم ملک فرا رسید.
وجود ملکی صدیقه طاهره، ثمره چهل روز عبادت
روزىپیامبر(ص) با على(ع) و عدهاى از اصحاب از جمله عماریاسر، حمزه و عباس در ابطح نشسته بودند.جبرئیل به صورت اصلى خود نازل شد، و گفت: اى محمد! خداوند به شما سلام رسانده، مىفرماید باید چهلروز از خدیجه کناره گیرى کنى.
بدین جهت، آن حضرت دیگر به خانه نرفت،روزها روزه بود و شب ها تا صبح به عبادت مىپرداخت.
پیامبر(ص)براى رفع دلتنگى همسر وفادارش، عمار را به خانه فرستاد و به او فرمود: به خدیجه(س) بگو:این که تو را ترک کردم از روى بى مهرىنیست، بلکه به دستور پروردگار است ؛ گویا امر مهمى در کار است.نگران مباش که شمادر نیکى برترى دارى و زن شایستهاى هستى، خداوند تعالى روزى چند بار به تو برملائکه افتخار مىکند.هر شب در خانه را ببند و در بستر خود بیاساى.من تا پایانمدت تعیین شده ازسوى خداوند حکیم در خانه فاطمه بنت اسد خواهم بود.
حضرتخدیجه(س) روزها از فراق شوى مهربان خود مىگریست.از این که تا مدتىسیماى مبارکش را زیارت نمىکرد بسیار اندوهگین بود.
جبرئیل پس از چهل روز بررسول خدا(ص) نازل شد و عرض کرد: اى محمد(ص) خدابه تو سلام مىرساند و مىفرماید: امشب خود را براى هدیه و کرامت من مهیاساز.
پس از آن میکائیل طبقى را که دستمالى از حریر بهشتى روى آن کشیده شده بود،پیش روى آن حضرت گذاشت و عرض کرد: پروردگارت فرمود: امشب با این خوراک افطار کن.
حضرت على(ع) دراین باره فرمود: پیامبر هر شب هنگام افطار به منمیفرمود: در را بگشا تا هر کس میل دارد با پیامبر افطار کند.اما آن شب فرمود: درب خانه بنشین و نگذار کسى وارد شود، زیرا این خوراک بر غیر من حرام است.
پیامبر(ص) پارچه حریر را از روى طبق غذا برداشت. در آن طبق یک خوشه خرما، یک خوشه انگور وجامى از آب بهشت بود.
رسول خدا(ص) از آن خوراک میل کرد تا سیر شد. سپس آب بهشتى را نوشید تا سیراب گشت. پس از آن جبرئیل با کوزه بهشتى آب بر دستمبارک آن حضرت ریخت و میکائیل دست ایشان را شست و اسرافیل دست حضرتش را با دستمالخشک کرد.بعد از آن بقیه طعام دوباره به آسمان برگشت.چون رسول اکرم(ص) براى نماز آماده شد، جبرئیل عرض کرد. در این هنگام لازم نیست نماز مستحبى بهجاى آرى، همین الان به خانه خدیجه برو و در کنار او باش، زیرا حق تعالى ارادهکرده است در این شب از نسل تو ذریه پاکیزهاى خلق کند.از این رو پیامبر(ص) روانه خانه خدیجه شد.
حضرت خدیجه(س) ماجراى چهل روز هجران، و وصال دوبارهاش را چنین بازگو کرده است:
من با تنهایى انس گرفته بودم.هنگام شب درها را مىبستم و پردهها را مىکشیدم و نماز مىگزاردم.سپس چراغ راخاموش کرده، به بستر مىرفتم.شب چهلم، در بین خواب و بیدارى متوجه شدم که کسىدر مىزند.سوال کردم: چه کسى در خانه مرا مىزند، در حالى که جز وجود مقدس پیامبر(ص) کسى حق ندارد کوبه در را به صدا درآورد.
ناگاه از پشت در صداى دلنوازى شنیدم که فرمود: منم محمد(ص) در را باز کن.
چونآن صداى روح بخش را شنیدم با اشتیاق بسیار از جا برخاستم و در را گشودم.پیامبر(ص) وارد شد و این بار بر خلاف عادت دیرینهاش که هنگام خواب آبطلبیده و تجدید وضو مىکرد و دو رکعت نماز خوانده، سپس وارد بستر مىشد، مستقیم بهبستر آمد.طولى نکشید که من نور حضرت فاطمه(س) را درون خود یافتم.(جلوههاى رفتارى حضرت زهرا، ص 132(
به این ترتیب شخصیت وجود ملکی و ملکوتی فاطمه زهرا(س) باعبادت و ذکر خدا پرورش یافت و با ذکر و نام خداوند قدم در عرصه حیات دنیا گذاشت.
در خانهای چشم به جهان گشود که فضای خانه را ذکر تسبیح خدیجه(س) و پیامبر اسلام(ص) به عنوان پدر و مادر این نوزاد عطر آگین نموده و روح و جان فاطمه با ذکر خداوند پرورش یافت و بزرگ گردید.و در تاریکی شبها عبادت پدر را در ثلث آخر هر شب تماشا میکرد و گاهی همپای پدر، در همان کودکی مشغول میشد.
عابد ترین مردم
دربارهفاطمه زهرا(س) هر چه انسان بیشتر فکر کند و در حالات آن بزرگوار بیشترتدبر کند، بیشتر دچار شگفتى خواهد شد.که چگونه انسان در حداکثر 18 بهار عمر خود دردنیا توانست به کمالات معنوی نایل گردد که به عنوان هدف اصلی خلقت معرفی گردد.و فاطمه(س)، نه از آن جهت که دختر پیامبر است بلکه از آن جهت که جذب خدا گردید و در طاعت او کوشش فراوان نمود، در قله شامخ عرفان و طاعت قرار گرفت
امام حسن مجتبى(ع) فرمود: در دنیا کسى عابدتر از حضرت فاطمه(س) نبود.آن قدر بهعبادت مىایستاد تا پاهایش ورم مىکرد(بحارالانوار، ج 43،ص61).
حسن بصرى که از نظر اهل سنّت یکى از عبّاد و زهّاد است، درباره فاطمهزهرا(س) مىگوید: به قدرى دختر پیغمبر(ص) عبادت کرد و درمحراب عبادت ایستاد کهپاهاى آن بزرگواراز ایستادن در محراب عبادت ورم کرد.
خوف وخشیت فاطمه
یکى از خصوصیات ویژه در نماز وعبادت حضرت فاطمه(س) خوف و خشیت وى بوده است.
ابومحمد دیلمى در ارشادالقلوب روایتى را در این باره نقل نموده و میگوید:
«کانت فاطمةتنهج فى صلواتها من خوف الله»؛حضرت فاطمه(س) به هنگام نماز نفسش به شماره مىافتاد.(ارشاد القلوب، ج 1، ص105)
در روایت وارد شده که خداوند به فرشتگان فرموده: بندهی من فاطمه را مشاهده کنید، چگونه در برابر من ایستاده که از خوف من بندهایش میلرزد و با قلب و روح خود به عبادت من میپردازد.(.فاطمة من المهد الی اللحد، /173.)
سبب این حالت کهدر نماز و دعا براى فاطمه(س) پیش مىآمدخوف و خشیتوى از حضرت بارى تعالى بوده است.
ممکن است پرسیده شود که: خوف از چه چیزى؟مگر حضرت فاطمه زهرا(س)، معصومنبوده و آیه تطهیر در شان او نازل نشده است؟ پس کسى که خداوند او را از معاصى وپلیدى ها تطهیر نموده گناهى از او صادر نمىشود، چرا باید خائف و ترسان باشد؟
پاسخ آن است که: خوف، اسباب متعدد دارد، گاهى به سبب گناه و سوء عمل است و این که فردىمىداند در محضر کسى ایستاده که او را به دلیل گناهش مجازات خواهد کرد و گاهى منشاءخوف، اطلاع و یقین نسبت به نقص خود و کمال معبود است، و ناقص وقتى خود را در محضرکامل بیند، البته نفسش به شماره مىافتد، رنگش متغیر مىشود و حتى غش به او دست مىدهد.
لذا در روایتى آمده است: کان امیرالمومنین(ع)اذا اخذ بالوضوء یتغیر وجهه من خیفة الله ؛
على(ع) هرگاه وضومىساخت، رنگ چهره اش از خوف الهى تغییر مىکرد.
امام حسن مجتبى(ع) هرگاه سجده شکر را به جاى مىآورد از خشیت وخوف مقام ربوبى حالت غش به او دست مىداد.
درباره امام حسن(ع) آمده است: امام وقتى از وضو فارغ مىگردید، رنگ چهره اش تغییر مىکرد، هنگامى که از وى درباره علت این حالت سوال کردند، فرمود:
حق آن است که وقتى در برابر کسى چون(پروردگار عالمیان) مىایستیمرنگ از چهره ما پریده باشد.
و شبیه این روایات را درباره سایر امامانشیعه علیهم السلام و صدیقین نیز نقل نموده اند.
بنابراین معلوم مىشود که علت خوف و خشیت حضرت فاطمه(س) معرفتتمام نسبت به خداوند متعال مىباشد.
حال اگر کسى بگوید: جایگاه خوف و خشیت درقلب است؟ گوییم: امیرالمؤمنین على بن ابى طالب(ع) در این باره گوید: بنده خداوند طعم ایمان را وقتى مىچشد که داراى خوف و رجا باشدو اگر خوف و رجاى او صحیح و کامل باشد، اثر آن، در جسد و عمل مومن دیده مىشود.(علامه مجلسى، زندگانى حضرت زهرا(س) ص 933(.
خوف و خشیت اولیاء الله هنگامى است که متوجه عظمت و جلالت و هیبت ذات احدیت مىشوند،در آن وقت این حالت به آنها دست مىدهد که مبادا حاجبى بین محبوبش پیدا بشود و اینحالت حاصل نمىشود مگر از براى کسى که مطلع بر عظمت کبریایى بوده باشد و لذت قرب راچشیده باشد، از این جهت خداى تعالى مىفرماید: انما یخشى اللهمن عباده العلماء.پس خشیت خوف خاصى است که گاهى اطلاق خوف بر او مىشود.
خوف فاطمه زهرا(س) و سائر ائمه هدى علیهم السلاماز این سنخ است که نکند حق طاعت اورا انجام نداده باشند و مبادا حاجبی بین او و خداوند پیدا شود.
خضوع و خشوع صدیقه طاهره در نماز
حضرت زهرا براى عبادت و راز و نیاز با خداجایگاه مخصوصى داشت، لباسى مخصوص، سجادهاى مخصوص و آداب و سبکى مخصوص.خانه اشرا معبد ساخت، و در آن چنان به عبادت مىپرداخت که فرشتگان خدا به نظاره مىایستادند.خضوع داشت و در آن چنان تواضع جسمى که گویى ایمان در مغز استخوان اونفوذ کرده بود.و خشوع داشت به گونهاى که گوئى ترس از خدا در رگها و خون او جارىشده و او را به چنان حال مىکشاند.
مهم این است که خود خواستار چنین خشوع و خضوعو مصداق خطاب خدا در ارتباط با موسى(ع) که فرمود:«یابن عمران هب لى من قلبک الخشوع و من بدنک الخضوع و من عینیک الدموعفى ظلم اللیل، و ادعنى فانک تجدنى قریبا مجیبا».
علامه طباطبائى(قده) میفرماید: خشوع اثر خاصى است که به افراد مقهور دست مىدهد که در برابر سلطانى قاهرقرار گرفته به طورى که همه توجه وى و همه واهمه اش معطوف او گشته و از هر جاى دیگرقطع مىشود، و فاطمه(س) این چنین بود.
او در قیام به عبادت تنها به خدامىاندیشید و هیچ خاطره و خیالى جز عشق و پرستش معبود در درون او پدید نمىآمد.بهتعبیر پیامبر(ص) دلش خالى براى عبادت بود(و تفرغ لها) فقط او بودو خدایش.اما این که زندگى چگونه است و چه باید کرد اندیشه اش از آن فارغ بود.) در مکتب فاطمه، ص 170.)
شوق به عبادت
حضرت زهرا(س) عاشق بندگی خدا بود؛ چنانکه روزی رسول خدا به او فرمود: «دخترم، از خدا چیزی بخواه که جبرئیل از جانب خدا، وعده اجابت داده است.فاطمه(س) علیها عرض کرد: حاجتی جز توفیق در بندگی خدا ندارم.آرزویم این است که به وجه الله نظاره کنم و ناظر جمال او باشم.» [کافی، ح 536]
چرا اینگونه نباشد او دردامن کسی تربیت و بزرگ گردید که برترین عبادتگر است ؛ یعنى آن پیامبرى که براىعبادت ساعات طولانى بر سر پا مىایستد تا این که خدایش به وى فرمود: «طه ما انزلنا علیک القرآن لتشفى» و نیز فاطمه زهرا دقیقا معنىو قدر و قیمت عبادت را به خاطر معرفت عظیمش نسبت به پروردگار مىدانست، پس جاىتعجب و شگفت نیست که این بزرگوار تا این حد از عبادت لذت ببرد و خود، را با ایستادندر برابر خداى تعالى به رنج افکند و اظهار تذلل و خشوع نماید، گویى که هیچ گاه ازقیام و رکوع و سجود ناراحت نمىگردد)فاطمه زهرا از ولادت تاشهادت، ص 231).
عبادت آن حضرت با همه تلاشهای شبانه روزی و کارهای طاقتفرسا، آنگونه بود که در روایات بسیاری به آن اشاره شده است.چنانکه نقل شده وقتی به عبادت میایستاد، همچون ستارهای درخشان برای اهالی آسمانها نورافشانی میکرد.[علل الشرایع، ج 1، ص 215]
علاقه او به نماز و ایستادن در محراب عبادت به جائی رسید که جبرئیل امین نماز مخصوصی را به او تعلیم نمود که امام صادق(ع) میفرماید: مادرم فاطمه(س) علیها همواره دو رکعت نماز را که جبرئیل به او آموخته بود میخواند.در رکعت اول، بعد از حمد، صد مرتبه سوره قدر و در رکعت دوم پس از حمد، صد مرتبه سوره توحید و پس از سلام نماز، تسبیحات حضرت زهرا(س).
فاطمه زهرا(س) در راه عبادت و بندگی، ابتکاراتی هم داشت؛ از جمله آنکه ابتدا تسبیحی به وسیله 34 گره روی یک نخ ساخت و از آن استفاده میکرد؛ ولی پس از شهادت حضرت حمزه سیدالشهدا(ع)، از خاک تربت او تسبیحی ساخته از آن استفاده میفرمودند که پس از آن، تسبیح در بین مردم رواج یافت.» [وسائل الشیعه، ج 14، ح 1033]
شب زنده داری و ایثار در دعا
او که عشق و علاقه به نماز را از کودکی از پدر آموخته بود و او که شبهای طولانی نظاره گر راز و نیاز پدر با خدا بود و گاهی هم در کودکی پدر را در شب زنده داری همراهی میکرد، علاقه او به عبادت سبب شده بود که شبها را به عبارت خدا برخیزد و با معبود خود راز و نیاز کند.
در شب زندهداری عابدانه خویش و پیمودن سیر مراحل تکاملی، به مرحلهی ایثار و تقدم دیگران بر خویشتن، رسیده بود و در دعاهای خیری که از خدا میخواست دیگران را برخود مقدم میداشت،
امام حسین(ع) از برادر خود امام حسن(ع) روایت میکند که شب جمعهای مادرم فاطمه(س) را مشاهده کردم، که در محراب عبادت خویش درحال نماز پیوسته رکوع و سجود انجام میداد تا سفیدهی صبح طلوع کرد، من میشنیدم، که وی برای مردان و زنان با ایمان، زیاد دعا میکرد و هرگز برای خویش دعایی نکرد! گفتم: مادر جان! من هر چه گوش دادم برای دیگران دعا میکردی، چرا برای خود دعا نکردی. فرمود: «الجار ثم الدار»؛ همسایه حق تقدم دارد.(25.علل الشرایع 182/1؛ بحار الانوار، 82/43).
ایثار در همه چیز
فداکاری و ایثار فاطمه منحصر به دعا کردن نیست بلکه در هرکاری که زمینه ایثار فراهم بود فاطمه زهرا دیگران را برخود مقد م میداشت، به عنوان نمونه:
1. در سرگذشت دیگری، که نتیجهی روح دیگر خواهی و بلکه ایثار فاطمه(س) است، علاوه بر دعا جهت خیر و سعادت افراد، رفتار ایثار گرانهی آموزندهای مشاهده میکنیم.
ابن جوزی روایت کرده:
رسول خدا(ص) برای شب عروسی فاطمه(س) که پیراهن او کهنه و وصله دار بود، پیراهن نوی خریداری کرده بود، در آن شب فقیر تهی دست به خانهی فاطمه(س) مراجعه کرد و ناله سر داد: که من از اهل بیت نبوت، پیراهن کهنهای میخواهم، فاطمه(س) تصمیم گرفت پیراهن کهنهی خود را به او بدهد، ناگاه به فکر آیهی قرآن افتاد که میفرماید: لن تنالوا البر حتی تنفقوا مما تحبون.(آل عمران:92) بدین جهت، در شب زفاف، پیراهن نو شب عروسی خود را به فقیر داد.(نزهة المجالس، 226/2؛ فاطمه من المهد الی اللحد/127).
2.زمخشری، در تفسیر «الکشاف» از ابن عباس روایت کرد:
وقتی حسن و حسین(ع) بیمار شدند، پیامبر(ص) با گروهی از یاران به عیادت آنان رفتند، وقتی علی(ع) را در کنار آنان دیدند گفتند: اگر برای دو فرزندت نذری کنی آنان شفا مییابند، آن گاه علی(ع)، پیامبر(ص)، فاطمه(س) و فضهی خدمتگزار، نذر کردند اگر حسن و حسین(ع) بهبودی یابند، آنان سه روز، روزه بگیرند، آن دو بهبودی یافتند و آنان روزه گرفتند، اما صبح روز اول فاطمه(س) متوجه شد برای افطار غذایی در خانه نیست، ناچار علی(ع) سه کیلو جو قرض گرفت، فاطمه(س) با دستاس آن را آرد کرد و برای روز اول با آن آرد جو، پنج عدد نان پخت و آماده افطار شدند، که نیازمندی مراجعه کرد و غذا درخواست نمود، ناچار همه نان خویش را به او دادند و خود با آب افطار کردند، دو روز دیگر نیز بدین ترتیب گذشت و آنان با دادن غذای خویش به یتیم و اسیری که تازه آزاد شده بود، خود با آب افطار کردند و دیگران را بر خویش مقدم داشتند.
آری به قول زمخشری نیز، بدین مناسبت سورهی هل اتی نازل شد و آنان را ابرار نامید، که در بهشت دارای مقام عالی هستند، چه این که با ایثار و مقدم داشتن گرسنگان بر خویشتن و با وجود نیاز، به هنگام ادای نذر، به خاطر خدا غذای خود را به مسکین و یتیم و اسیر داده بودند.( الغدیر، 111/3؛ احقاق الحق، 171/3؛ فاطمه من المهد الی اللحد /164.)
آثار عبادت فاطمه زهرا
همانگونه که در آثار عبادت اشاره شد، عبادت خالصانه و طاعت خداوند آثار دارد و این آثار در عبادات فاطمه زهرا(س) نیز نمایان گردید.
به عنوان نمونه:
الف: تجلی نورعبادت فاطمه در آسمانها
ابن عمره ازپدرش نقل مىکند که گفت: از امام صادق(ع) پرسیدم: چرا حضرت فاطمه(س)،زهرانامیده شد؟
فرمود: براى آن که وقتىفاطمه زهرا(س) در محراب عبادت(به نماز) مىایستاد، نورش براى اهل آسمان مىدرخشید، همانطورى که نور ستارگان براى اهل زمین مىدرخشد(بحارالانوار، ج 43، ص12).
پیامبر گرامى اسلام(ص) در شأن مقامدختر بزرگوارش حضرت زهرا(س) فرمودند: دخترم فاطمه؛ سرور بانوان جهان ازپیشینیان و آیندگان است وى پاره تن من است و نور چشم و میوه قلب و روحى که در میاندو پهلوى من است.او حوریه است به صورت انسان.آن هنگام که در محراب عبادت دربرابر پروردگارش مىایستد، نور وى براى ملائکه آسمان مىدرخشد، آن گونه که نورستارگان براى اهل زمین درخشندگى دارد.در آن هنگام پروردگار بلند مرتبه به فرشتگانخود مىفرماید: اى فرشتگانم ! به بندهام نظر افکنید، فاطمه سیده و سرور کنیزانم که در برابرم ایستاده، اعضاء و جوارح او از ترس من مىلرزد وبا تمام قلب و وجود خویش به عبادتم ایستاده شما را به شهادت مىگیرم که شیعیان وىرا از آتش ایمن گردانم(20-فاطمه زهرا از ولادت تا شهادت، ص 231).
ب: نزول مائده بهشتی
فاطمه زهرا(س) هر وقت حاجتى داشت متوسل به نماز مىشدو از خدا حاجت خود را میخواست و در مواردی اتفاق افتاده است که فاطمه(س) در خانه خود از غذای دنیا چیزی نداشته است و به خدا متوسل شده و خداوند نیز غذای بهشتی برای وی فرستاده است.از جمله:
در کتاب بحار الانوار، به این مضمون روایتی نقل شده است:
حضرت على(ع) به منزل خود وارد شد، بعد از آن که سه روز بر حضرت علىو زهرا(علیهماالسّلام) گذشت که چیزى به عنوان غذا نخورده بودند، على(ع) واردمنزل شد که رسول خدا(ص) نشسته و فاطمه(س) نماز مىخواندو بین این دونفر چیزى سرپوشیده است.وقتى که فاطمه(س) از نماز فارغ شد،روپوش از آن برداشت، دید که کاسهاى بزرگ مملو از نان و گوشت است.
حضرت على(ع) فرمود: یا فاطمه ! این از کجا برایت آمده؟
گفت: از جانب خدا نازلگردیده، خدا به هر که بخواهد روزى مىدهد.
رسول خدا(ص) فرمود: آیا مىخواهید نظیر این را براى شما نقل کنم؟
گفتند: بلى.
فرمود: یا على! مثال شما، مثال زکریا است که هر وقت بر حضرت مریم(س) وارد مىشد، مىدید که اودر محراب عبادت است و در پیشگاه وى خوراک مهیا نهاده است، مىفرمود: اى مریم ! ایناز کجا آمده است؟ مریم درجواب مىگفت: از جانب خدا، خدا به هر کس که بخواهد روزىمىدهد.آن گاه آن غذا را یک ماه خوردند و آن کاسه همان ظرفى است که حضرت قائم مهدى(عج) در آن غذا مىخورد(بحارالانوار، ج 42، ص 31.)
ج: سلام هفتاد هزارفرشته بر فاطمه(س) هنگام عبادت
علامه مجلسى(اعلى الله مقامه) روایت میکند که پیامبر اکرم(ص) فرمود: فاطمه بانوى زنان جهانیان از پیشینیان و آیندگان است.او در محراب خود مىایستد و هفتاد هزار فرشته مقرب بر او سلام مىدهند و او را بههمان گونه که با مریم سخن مىگفتند، صدا مىزنند و مىگویند: اى فاطمه ! هماناخداوند تو را برگزید، و پاک ساخت و بر زنان جهانیان برترى داده است(بحارالانوار، ج 43، ص 49.)
د: نزول مصحف در محراب عبادت
ابوبصیرگوید: از حضرت امام محمد باقر(ع) درباره مصحف فاطمه پرسیدم، فرمود: مطالبى است که پس از درگذشت پدرش، حضرت رسول، بر ایشان نازل شد.گفتم: آیا ازقرآن چیزى در آن هست؟
فرمود: چیزى از قرآن در آن نیست.
عرض کردم: آن رابرایم توصیف فرمایید!
فرمود: آن داراى دو جلد از جنس زبرجد قرمز است و به اندازهطول و عرض یک برگ مىباشد.
عرض کردم: ورقه و برگ آن از چیست؟
فرمود: از درسفید که با گفتن کلمهکنبه وجود آمده است
عرضکردم: چه چیزى در آن نوشته شده است؟
فرمود: اخبار آن چه که تا به حال بوده استو آن چه که تا روز قیامت خواهد بود و اخبار هر یک از آسمان ها و تعداد فرشتگان هریک از آن ها، نامه هاى فرستادگان خدا از انبیاى مرسل و غیر مرسل و اقوامى که اینان بر آنها مبعوث شده اند، اسامى مخالفان و تکذیب کنندگانش و گروندگان به آن ها، اسامىتمام مومنان و کافران از آغاز تا پایان آفرینش، نام هاى شهرها و ویژگیهاى هر شهرى، چه در شرق و چه در غرب جهان، تعداد مومنان هر شهر و آمار کافران آن، ویژگیهاى تمام کسانى که تکذیب کردهاند، مشخصات اقوام پیشین و داستانهاى مربوط به آنان، طاغوتیانى که به قدرت رسیدهاند و دوران فرمانروایى و تعداد آنان، مشخصات ائمه واسامى آنان، و مدت زمانى که هر یک از آنان امامت و پیشوایى و زمامدارى داشته اند،ویژگیهاى بزرگان آن ها و خلاصه هر گونه دگرگونى و نقل و انتقالى که در ادوارگوناگون انجام گیرد، همگى اینها در مصحف حضرت فاطمه وجود دارد.
عرض کردم: فداىشما بشوم، چند دوره وجود دارد؟
فرمود: پنجاه هزار سال که مىشود هفت دوره.درآن مصحف اسامى همه آفریدگان و مدت عمر آنها، صفت بهشتیان، تعداد کسانى که واردبهشت خواهند شد، تعداد جهنمیان و نام هاى هر یک از آن دو گروه، و نیز در همان مصحفعلم قرآن به همان گونه که نازل شده است و همچنین علم تورات و انجیل و زبور به همانترتیب نزول، و تعداد درختان و سنگریزه هاى هر شهر و دیار وجود دارد.
حضرت باقر(ع) فرمود: هنگامى که خداوند خواست این مصحف را بر آن حضرت نازل فرماید،دستور داد که جبرئیل و میکائیل و اسرافیل آن را برداشته نزد آن حضرت بیاورند.ایننزول در ثلث دوم شب جمعه در هنگامى که حضرت در محراب خود به نماز ایستاده بود، واقعشد.فرشتگان سر پا ایستاده تا این که حضرت نشست.پس از آن که از نماز فارغ شد،سلام کرده گفتند: خداوند به تو سلام مىرساند و مصحف را در دامان آن حضرت گذاشتند.
حضرت فرمود: سلام مخصوص خداوند و از سوى او و به سوى اوست و بر شما اى فرستادگانخدایى سلام و سلامتى باد! آن گاه به آسمان رفتند.پس از نماز صبح تا سر ظهر به طورپیوسته به خواندن و مطالعه آن مشغول شد تا این که به آخرش رسید آن حضرت بر تمامىخلق خدا از جن و انس، پرندگان و وحوش، ملائکه و پیامبران واجب الاطاعة مىباشد.
راوى مىگوید عرض کردم: فدایتان شوم، پس از آن حضرت این مصحف به چه کسىمنتقل شد؟
فرمود: آن را به امیرالمومنین(ع) داد و پس از درگذشت حضرتعلى، به امام حسن و بعد به امام حسین و بعد نزد اهلش باقى مىماند تا این که بهصاحب این امر واگذار کند.
عرض کردم: این علم بسیار زیاد است.
فرمود: اىابومحمد! آن چه را که من به تو گفتم، در دو برگ اول آن بود و مطالب پس از ورقه دومرا براى تو نگفتم و حتى یک حرف از آن را هم بازگو نکردم(دلائل الامامه، ص 28)
عبادت در همه ابعاد زندگی
عبادت فاطمه زهرا منحصر به نماز نبوده است، هر چند مهمترین رمز ارتباط با خدا است و برترین راه تقرب بنده به خدا است و لی عبادت خداوند معنای گسترده تر از نماز دارد.
اگر دامنهی عبادت را به وظایفی که با انگیزهی الهی و هدف خدمت رسانی به جامعه صورت میگیرد، تعمیم دهیم، حضرت فاطمه(س) در این قلمرو نیز با استفاده از ایده های قرآنی نمونهی کاملی بوده است
براین اساس فاطمه زهرا(س) در ابعاد دیگر زندگی مانند یاد خداوند در هرحال راضی به رضای خدا بودن و ایثار و فداکاری، تواضع و فروتنی، زهد و ساده زیستی و ... عابدترین مردم به حساب میآید که محل بررسی همه آنها در این نوشتار نمیباشد.
عبادت همراه با کار
ذکر این نکته لازم است، ممکن است برای بعضی توهمی پیش آید که آیا فاطمه زهرا(س) گرفتاری دیگری در زندگی نداشته و کاری نمیکرده که مشغول این همه عبادت بوده است.
باید دانست که حضرت فاطمه(س) نیز کار و تلاش زیادی انجام میداد.در اوایل ازدواج با علی(ع) به حضور پیامبر(ص) رسیدند و آن حضرت کارهای داخل خانه را به فاطمه(س) سپرد و کارهای بیرون را به علی(ع) واگذار نمود و فاطمه(س) بارها از این تقسیم کار، اظهار خشنودی و رضایت میکرد.(قرب الاسناد /55، ح 160؛ بحار الانوار، 81/43)
علی(ع) به مردی از «بنی سعد» میگوید: میخواهی داستانی از زندگی خود و فاطمه(س) را برای تو بازگو کنم؟ فاطمه(س) محبوبترین کس نزد رسول خدا(ص) بود، او در خانهی من آنقدر با مشک آب کشید، که بند مشک در سینهی او جای گذاشت و آن قدر دستاس(آسیاب) کرد، که کف دست او پینه بست و آن قدر خانه را جاروب کرد که لباسش رنگ خاک گرفت(مسند احمد بن حنبل، 329/2؛ بحار الانوار، 82/43).
فاطمه(س) برای گرفتن خدمتگزار به حضور پیامبر(ص) رفت، ولی با توجه به این که هنوز مهاجران آوارهای در «صفّهی مسجد» زندگی میکردند، آن حضرت، دادن خدمتگزار به فاطمه(س) را روا ندانست، بلکه به منظور تقویت روحیه و برکت معنوی در زندگی، 33 تسبیح، 33 بار تحمید و 34 مرتبه تکبیر را به فاطمه آموخت، تا از اعطای خدمتگزار بهتر باشد.(الثغور الباسمه /22؛ بحار الانوار، 83/43 و 89)
جابر بن عبدالله انصاری نیز روایت کرده:
پیامبر(ص) فاطمه(س) را دید، که پیراهنی بسیار خشن و کم ارزش پوشیده، با یک دست آسیاب میکند و در همان حال فرزند خود را شیر میدهد، آن حضرت در حالی که اشک میریخت فرمود: دخترم! سختیهای این دنیا را تحمل کن تا به شیرینی و حلاوتهای آخرت دست یابی، فاطمه(س) حمد نعمتهای الهی را به جای آورد.
فاطمه زهرا(س) با دست خود هر روز با دست از آسیاب آرد تهیه میکرد و با دست خود خمیر میکرد و نان تهیه میکرد، خانه را جاروب میزد و نظافت خانه را کاملا انجام میداد و با بدوش کشیدن مشک آب، آب مورد نیاز منزل را تأمین میکرد و با بچهها بازی میکرد و هر وقت فراغت پیدا میکرد مشغول خواندن قران و نماز و سایر کارهای عبادی میشد.
ایثار و عبادت فاطمه در کلام فخر رازی
فخر رازی در ذیل تفسیر ایات 8 تا 10 از سوره انسان(هل أتی) نقل میکند که: در اثر نذری که فاطمه و علی کردند و حسنین نیز در این نذر آنها را همراهی نمودند، سه روز روزه گرفتند. تمام غذائی که روز اول برای افطار آماده کرده بودند را به مسکین دادند و با آب افطار کردند. روز دوم غذا آماده کردند و هنگام افطار یتیمی پیدا شد و غذای خود را به یتیم دادند و با آب افطار کردند. روز سوم را نیز گرسنه روزه گرفتند و غذای افطار شب سوم را هم به اسیر دادند و باز خود گرسنه ماندند.
فردای آن روز علی(ع) دست حسنین را گرفت و خدمت پیامبر(ص) آورد در حالی که حسنین از گرسنگی میلرزیدند و ماجرا را به پیامبر(ص) گفتند. پیامبر(ص) به شدت ناراحت شد و به سوی خانه فاطمه(س) روان شد، داخل خانه فاطمه شد. دید فاطمه(س) در محراب عبادت در حالی که از گرسنگی شکم بر پشتش چسبیده مشغول نماز میباشد. در اثر همین فداکاری، سوره «هل أتی» در شأن این خاندان نازل گردید.
نکته پایانی: جسم ضعیف و فشار در و دیوار و سیلی
در پایان ذکر این نکته لازم است؛
آنگونه که معلوم شد عمر کوتاه و پربار فاطمه با کار و عبادت و رنج و زحمت در راه خدا سپری گردید، از اثر رنج و زحمت کار و عبادت، بدن فاطمه ضعیف و لا غر گردیده بود.
صرف نظر از اینکه او دختر پیامبر(ص) بود و پیامبر(ص) در باره او فرمود: «فاطمه پاره تن من است، هر کس او را بیازارد مرا آزرده و آزردن من، ازردن خداست»، با این جلالت و آن همه عبادات؛
آیا انصاف بود که این جسم نورانی و نحیف، بین در و دیوار ضربه ببینید؟
آیا آن جسم طاقت ماندن بین در و دیوار را داشت؟
آیا آن صورت نورانی شایسته خوردن سیلی بود؟
در جلالت کی زنی صدیقه کبری شود ********دختر خیر الوراء محبوبه یکتا شود
با چنین شأن و جلالت کی روا باشد فلک ******** نیلگون از ضرب سیلی صورت زهرا شود
برگرفته از وبسایت آیت الله لنکرانی
http://lankarani.ir